اختلالات

اختلال اضطراب جدایی

تعریف اضطراب جدایی؛ اضطراب جدایی چیست؟

‎اضطراب در سطوح مختلف و در همه انسان ها وجود دارد که باعث می شود افراد برای مراقبت از خود و دیگران تلاش کنند تا از پیامدهای منفی دور شوند و اگر وجود نداشته باشد ممکن است برای فرد مشکلاتی به وجود بیاورد. در طی دوران کودکی ممکن است اضطراب های مختلفی برای کودکان به وجود آید، بیم و وحشت دور شدن از مراقب، یکی از متداول ترین اضطراب هایی که کودکان تجربه می‌کنند. کودکان از بدو تولد حضور شخصی را به عنوان مراقب خود حس می کنند که این مراقب برایشان یک منبع آسایش و تسکین و امنیت است، به تدریج نسبت به این مراقب احساس عاطفه و دلبستگی پیدا می‌کنند و با رفتارهای خود نشان می دهند که تمایل دارند کنار این مراقب بمانند. هنگامی که مراقب از کودک دور می شود، رفتارهایی از قبیل بی قراری یا گریه و یا چهار دست و پا رفتن به سمت مراقب، نشان‌دهنده شکل‌گیری دلبستگی ایمن و سالم و در واقع بیانگر پیشرفت کودک در زمینه رشد شناختی است.

اختلال اضطراب جدایی ( Separation anxiety disorder )، یکی از متداول ترین انواع اختلالات اضطرابی می باشد. افرادی که به این اختلال مبتلا هستند به هنگامی که از خانه یا افرادی که نسبت به آنها احساس عاطفه و دلبستگی دارند، جدا می شوند یا فاصله می‌گیرند ( رفتن به سرکار، موقع خواب، تنها گذاشتن کودک برای مدت کوتاهی و …)، دچار آشفتگی، نگرانی و اضطراب شدید و بیش از حدی می شوند و اگر این اضطراب تا سنین بالاتر هم ادامه پیدا کند، روابط میان فردی، خانوادگی، اجتماعی، عملکرد شغلی و تحصیلی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. کودکان این اضطراب خود را با فریاد زدن، التماس کردن و کوبیدن زمین به پا، گریه کردن شدید، کج خلقی های شدید نشان می‌دهند.

این اختلال بین سنین ۶ الی ۷ ماهگی آغاز می شود، در فاصله ۱۰ الی ۱۸ ماهگی به نهایت خود می رسد و تا ۳ سالگی هم ادامه پیدا میکند، حتی ممکن است برطرف نشود یا در صورت برطرف شدن در سنین بالاتر دوباره ظاهر شود اما باید به این نکته دقت داشت که میزان و طول دوره این اختلال در کودکان مختلف متفاوت است. از حدود سن ۳ سالگی کودکان مفهوم نگهداری ذهنی را می آموزند، بدین معنا که آنها درک می کنند اگر کسی یا چیزی جلوی چشمشان نباشد و از آنها دور شود بدین معنا نیست که دیگر وجود ندارد اما این شناخت در سنین پایین تر وجود ندارد، به همین دلیل کودکان به هنگام نبودن مراقب بی قرار می شوند و اضطراب را تجربه می‌کنند. ( بر اساس همین دیدگاه، بهترین سن فرستادن کودکان به مهدکودک یا سایر کلاس های آموزشی سن ۳ سالگی است، زیرا در این سن اضطراب جدایی کمتر است و کودکان درک می‌کنند که این جدایی موقت است، بنابراین قادر به تحمل آن هستند) کودکانی که به این اختلال مبتلا هستند ممکن است به بیش فعالی، اختلال وحشت زدگی، افسردگی، اختلال دوقطبی و سایر اختلالات روانی دیگر دچار شوند. باید به این نکته توجه داشت که داشتن اضطراب جدایی، رخدادی کاملا معمولی در جریان رشد انسان محسوب می شود و در کودکانی که دلبستگی ایمن داشته‌اند، روی می‌دهد اما زمانی که این اضطراب افزایش پیدا می کند و منجر به اختلال می شود، شدت ترس و اضطراب شان به قدری بالا می رود که مانع انجام فعالیت‌های عادی می‌شود، این افراد حتی از فرض و گمان اینکه والد/ والدین از آنها دور شود مضطرب می شوند و حتی برای اینکه این اتفاق نیفتد، دروغ می گویند. (مثلا می‌گویند مریض هستند)

علائم و نشانه های اضطراب جدایی

  1. چسبیدن مداوم و غیر معمول به مراقب.
  2. سردرد، حالت تهوع و استفراغ، دل درد، معده درد، بیقراری شدید، گریه شدید، جیغ کشیدن، طغیان های خلقی، التماس به والدین برای ماندن بیشتر و… در صورت جدا شدن از مراقب.
  3. تمایل دارند فقط در خانه خود و در کنار مراقب بخوابند.
  4. دوستان، خانواده، اقوام و همسالان و همبازی های خود را پس می زنند و تمایل دارند همیشه کنار مراقب خود بمانند.
  5. بی خوابی و بیزاری از خواب یا کابوس دیدن و شب ادراری. (غالبا این کودکان خواب میبینند که از مراقب خود جدا شدند)
  6. تمایلی ندارد از خانه خارج شود و به مدرسه، خانه دوستان و اقوام و یا مکان های دیگر برود.
  7. به طور مداوم نگران این است که اتفاق غیرقابل پیش بینی رخ دهد که باعث شود او از افرادی که به آنها دلبستگی دارد دور شود یا آنها را از دست بدهد یا اینکه این افراد آسیب ببینند. (اتفاقاتی نظیر تصادف، گم شدن، آدم ربایی، بیمار شدن، زخمی شدن در اثر سانحه، آسیب دیدن در اثر بلایای طبیعی و مرگ)
  8. این کودکان هیچ اشتیاقی ندارند که به مهد کودک، کلاس های آموزشی و مدرسه بروند. این ترس و اضطراب در اوایل تا حدودی طبیعی است، زیرا تمام کودکان از دور شدن از مراقب احساس پریشانی و دلهره می کنند اما اگر بیشتر از یک ماه دوام داشته باشد، نشانه ای از این اختلال می باشد.
  9. قرار گرفتن در موقعیت و شرایط جدید، اضطراب ایجاد می کند که نشانه اختلال نیست اما اگر از این موقعیت ها به صورت افراطی کناره گیری کنند، نشان دهنده اضطراب جدایی است.
  10. این کودکان ترس از تنهایی دارند و برای توجیه دیگران دلایل تکراری و عجیبی می آورند.

عوامل به وجود آورنده اضطراب جدایی

۱٫ این اختلال در واقع تلفیقی از عوامل زیستی، شناختی، اجتماعی، رفتاری و سلامت کودک است. ۲٫ این نکته حائز اهمیت است که در شکل گیری این اختلال، محیط خانواده ( اضطراب و تنش و درگیری ) و رفتار آنها بسیار اهمیت دارد یعنی والدین با رفتار خود در به وجود آمدن یا شدت گرفتن این اختلال تاثیر می گذارند. ۳٫ برخی از کودکان به طور ژنتیکی دارای خلق و خوی حساس‌تر هستند و در واقع مستعد ابتلا به این اختلال می باشد. ۴٫ سبک فرزندپروری والدین در بروز این اختلال تاثیر دارد، بدین معنا که سبک فرزند پروری سهل گیرانه ( کنترل کم و محبت زیاد ) و مستبدانه ( کنترل زیاد و محبت کم ) منجر به اضطراب و در نهایت اضطراب جدایی شود. ۵٫ کودکانی که دلبستگی نا ایمن دارند در مقایسه با کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، اضطراب جدایی را خیلی شدیدتر تجربه می‌کنند. به زبان ساده تر، کودکانی که در سنین پایین یک مراقب همیشگی داشته‌اند که به موقع به نیازهایشان پاسخ می داده دارای دلبستگی ایمن هستند و این تصور را دارند که مراقب همیشه هست و خطری آنها را تهدید نمیکند بنابراین کمتر دچار اضطراب می شوند، در مقابل کودکانی که مراقب خوبی نداشتند که به نیازهایشان سریعا پاسخ دهد و همواره در حالتی از سردرگمی بوده‌اند دارای دلبستگی ناایمن هستند و همواره اضطراب نبودن مراقب را دارند. ۶٫ در پاره ای از موارد کودکان خود اضطراب جدایی ندارند و این اضطراب در واقع نوعی الگو گیری و مدل برداری از والدین است بدین معنا که مراقب یا والدین خود اضطراب جدایی دارند و این اضطراب را به کودکان منتقل کرده اند‌. ۷٫ در پاره ای از موارد این اختلال جنبه ارثی دارد، بدین معنا که والدین اضطراب یا سایر اختلالات روانی را دارند. ۸٫ این اختلال گاهی ریشه در ناامنی کودکان دارد یعنی اتفاقی رخ داده است که به کودک احساس تهدید شدن، نگرانی و یا ناراحتی را القا کرده است. ۹٫ تنها ماندن در بیمارستان و تجربه بیمارستان زدگی، مرگ یکی از عزیزان و یا حیوان خانگی، طلاق و جدایی والدین در سنین پایین، تولد کودک دیگر، برای کودک اضطراب شدیدی را به وجود می آورد. ۱۰٫ آسیب دیدن از سوی مراقب اصلی و یا حتی جدا شدن زودرس از او یکی از دلایل مهم این اختلال است. ۱۱٫ به وجود آمدن تغییرات در محیط مثل تغییر محل سکونت و مدرسه یا مهد کودک ممکن است در بروز این اختلال تاثیر بگذارد. ۱۲٫ داشتن مراقب یا والدی که بیش از حد مراقب و محافظ است. ۱۳٫ خانواده های تک والدی و خانواده هایی که الگوی ارتباطی نزدیکی دارند و شدیداً به هم وابسته هستند ممکن است این اختلال را در کودکان به وجود بیاورند.

توصیه هایی برای والدین در مورد اضطراب جدایی

  1. درباره این اختلال علم و دانش خود را بالا ببرید.
  2. با کودکتان در مورد مسائل مختلف، احساسات و عواطف و همچنین طرز فکر شان صحبت کنید تا دیدگاه او را بهتر درک کنید تا در حل این مشکل سنجیده تر عمل کنید.
  3. درباره این اضطراب کودک با مهربانی با او صحبت کنید.
  4. با توسل به اجبار، کودک را از خود دور کنید.
  5. کودک را برای انجام بازی ها و کارهای گروهی تشویق کنید.
  6. تمام عوامل و تغییراتی که ممکن است منجر به اضطراب کودک شود را پیش بینی کنید تا بتوانید برای مقابله با آنها راه حل های بهتر و سنجیده تری پیدا کنید.
  7. به کودکتان این اطمینان را بدهید که در زمان جدایی اتفاق بد و خطرناکی برایش نمی افتد.
  8. هنگامی که کودکتان به مهدکودک یا مدرسه می رود، در میان وسایلش برای او پیغام های محبت آمیز بگذارید و یا از مراقبین در مدرسه بخواهید هنگامی که کودک دچار اضطراب شد اجازه دهند با شما تماس بگیرد تا شما او را آرام کنید.
  9. اگر والدین با تدبیر درست این اضطراب کودکشان را مدیریت کنند این مشکل تا قبل از ۳ سالگی حل می شود اما برخی از والدین نحوه صحیح برخورد با این مسئله را نمی دانند و به جای حل کردن آن بیشتر به این اختلال دامن می زنند.
  10. حس امنیت و حمایت عاطفی را در کودکتان ایجاد کنید.
  11. اگر قرار است برای مدتی هرچند کوتاه از کودکتان دور بمانید حتما این موضوع را مطرح کنید و با او صحبت کنید و به او توضیح دهید که کجا می روید و حتی می توانید به او یاد بدهید در مدت زمانی که نیستید چه کارهایی میتواند انجام دهد و حتما زمان بازگشت خود را به او بگویید و دقیقا در ساعتی که به او قول داده اید به خانه بازگردید، بدین ترتیب کودک به شما اعتماد می‌کنند و این اطمینان را به دست می آورد که شما باز می گردید. هنگامی که می‌خواهید از خانه خارج شوید، سعی نکنید وقتی کودک توجهی به شما ندارد از خانه خارج شوید.
  12. ترس و اضطراب کودک را انکار نکنید و آن را بپذیرید و او را سرزنش نکنید، زیرا سرزنش شما اعتماد به نفس کودکتان را دچار خدشه می کند.
  13. به هیچ وجه او را با کودکانی که این مشکل را ندارند، مقایسه نکنید.
  14. این کودکان با دیگران دوست نمی شوند، شب ها تنها نمی خوابند، با کسی غیر از شما بازی نمی کنند اما به تدریج از طریق آموزش های لازم این علائم رفع می شود، نکته‌ای که در این قسمت حائز اهمیت است، این است که، در برابر هرگونه پیشرفت کودکتان در این زمینه ها او را تشویق و حمایت کنید.
  15. توقع و انتظاراتتان را از کودکتان پایین بیاورید و بدانید که کم شدن این اختلال به زمان و صبر و تحمل زیادی نیاز دارد و یک شبه اتفاق نمی افتد.
  16. در مواردی که این اختلال ناشی از اضطراب والدین است باید آموزش های لازم به والدین برای کنترل اضطرابشان صورت گیرد تا از این طریق اضطراب در کودکان نیز کاهش یابد.
  17. تشویق کردن کودک به معنای باج دادن به او نیست، هیچ وقت به او باج ندهید زیرا کودک به این موضوع عادت میکند.
  18. با انجام بازی های مختلف مثل قایم موشک این اختلال را به تدریج در کودکتان کاهش دهید، کودک به هنگام این بازی برای مدت کوتاهی شما را نمیبیند اما وقتی شما را پیدا کرد این اطمینان را به دست می آورد که شما باز می گردید، پس به مرور زمان علائم اضطراب کاهش پیدا میکند.
  19. خستگی یا گرسنگی در تشدید این اختلال موثر است، پس مراقب کیفیت تغذیه و میزان خواب کودک باشید.
  20. به هنگام ترک کردن کودک، آرامش و خونسردی خود را حفظ کنید تا کودک از آرامش شما کمی آرام شود و اطمینان پیدا کند که شما بر می گردید.
  21. در ابتدا سعی کنید کودک را برای دقایق کمی در یک اتاق یا هر مکان امن دیگری تنها بگذارید تا کودک درک کند آسیبی به او وارد نمی شود، سپس این فاصله زمانی را افزایش دهید و هر ۱۵ دقیقه کودک را با کسی که با او رابطه بهتری دارد تنها بگذارید.
  22. او را ببوسید یا در آغوش بگیرید اما مدت زمان خداحافظی نباید خیلی طول بکشد.
  23. به هنگام ترک کردن او اندوهگین یا مضطرب نشوید چون کودک حس شما را درک می‌کند و اضطرابش افزایش پیدا میکند.
  24. اگر کودکتان پسر است، او را تشویق کنید که با پدرش نیز ارتباط بگیرد تا فرایند همانند سازی با والد همجنس اتفاق بیافتد.
  25. به کودک خود این فرصت را بدهید که به صورت تدریجی با افراد آشنا شود و با آنها رابطه برقرار کند.
  26. هنگامی که می خواهید کودک را تنها بگذارید، او را پیش کسی که با او ارتباط بهتری دارد، ببرید.
  27. اگر برای کودک خود میخواهید پرستار بگیرید سعی کنید پرستار در محیط منزل خودتان از کودک مراقبت کند، زیرا کودک با قرار گرفتن در محیط آشنا کمتر احساس اضطراب می کند و اگر این امکان را ندارید وسایل مورد علاقه کودک را همراهش به محل نگهداری اش ببرید.
  28. با پرستار کودکتان رابطه طولانی داشته باشید تا کودک نسبت به او احساس اطمینان کند از طرف دیگر هرچقدر علاقه و اشتیاق شما نسبت به پرستار کودک بیشتر باشد کودک با او رابطه بهتری برقرار می کند.
  29. فعالیت های فیزیکی مثل ورزش کردن در کاهش اضطراب موثر است، پس با کودکتان ورزش کنید.
  30. قبل از خواب وقت بیشتری را در کنار کودکتان باشید، برای او کتاب بخوانید یا موسیقی زمزمه کنید یا هر فعالیت دیگری که کودک را آرام میکند، انجام دهید تا کودک با آرامش بیشتری به خواب رود و اگر پس از ترک اتاق دوباره مضطرب شد باز هم برای مدت کوتاهی کنار او بمانید.
  31. به صورت مداوم و پی در پی برای ارزیابی وضعیت کودک به مهد کودک و یا مدرسه نروید.
  32. به کودک خود فرصت آشنایی با وضعیت های جدید، پرستار و هر کس دیگری که قرار است از او مراقبت کند بدهید.
  33. در پاره ای از موارد، این اختلال کودک در مهدکودک یا مدرسه از بین نمی رود اما در محیط های دیگر مثل خانه اقوام، دوستان و آشنایان این اضطراب را ندارد در چنین وضعیتی مهد کودک و مدرسه را دوباره ارزیابی کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا